خانه های تارخی ابنوی
توضیحات کامل درباره تاریخ ابنو در این بخش است

نکته قابل توجه اینکه “نام ابنو به اشتباه ازابتدای دوره رضا شاه پهلوی که برای اشخاص شناسنامه صادرمی شد ونقشه جغرافیای سیاسی تهیه گردید رایج شد. صحیح ترین نام که ازقدیم الایام رایج بوده “ابناو” می باشدحتی اگردرنام اشخاص مشهورتاریخی ،متون تاریخی وادبی ،اسناد ملکی قدیمی وسنگ نبشته های قبوردقت شود لفظ “ابناو”و”ابناوی “بکاررفته لذا برمسئولین امرلازم است که نام روستا را به “ابناو”تصیح نمایند.

زبان عامیانه مردم برای نام بردن روستا که مخفف تلفظ می شود “بنو”است واهل “بنو”را “بنوی “می نامند.بنابراین درمدارک رسمی نام روستا”ابناو “واهل ابناو را “ابناوی” بنامیم صحیح تراست .

۱- درگذشته یکی ازمولفه های سکونت امنیت بوده هم امنیت درمقابل غارت وچپاول وهم امنیت درمقابل جنگهای توسعه طلبانه

۲-  چون این منطقه توسط کوههای بلندی محصورشده احتمالا”دردوره هخامنشیان وساسانیان یک دژنظامی  برای امنیت پایتخت درتخت جمشید بوده است

۳-وجودآرامگاه امام زاده فخرالدین احمدباعث شده که مردم به علت علاقه ای که به اهل بیت داشته اند به سکونت دراین روستاادامه دهند

۴-وجود رودخانه ای پرآب وچشمه های متعددکه بعدها دهها رشته قنات دراطراف ابناو ساخته شده که نیاز اب مردم را تامین نموده

۵-اقتصاد این روستا ازگذشته های دور بعلت اب وهوای مناسب ،پوشش گیاهی ومراتع فراوان وابسته به شغل دامپروری بوده بوده ودرمرتبه دوم وابسته به باغداری وکشاورزی بوده است .

۶-بعلت وجود پوشش گیاهی مناسب وانبوه درختان بلوط  تامین سوخت وعلوفه جهت دام فراهم بوده است

براساس متون تاریخی دوره هخامنشیان وهمچنین کتاب تحقیقی –تحلیلی “ایل سرخی درگذرتاریخ “دردوره  خشایارشاه بعلت اینکه بعضی اقوام کرددرعراق وسوریه کنونی برعلیه دولت مرکزی شورش کرده بودند ومرزهای غربی راناامن نموده بودند پس از سرکوب شورشها قسمتی ازکردهای ان منطقه رابه ناحیه کهمره ،اردکان ،خلارودشتک کوچ دادوازجنگاوران انان نیروهای نظامی برای حفاظت ازپایتحت انتخاب وبه این منطقه آوره است

قبل ازحمله اسکندرمقدونی به ایران احتمالا”ابناو حالت یک دژنطامی برای حفاظت ازپایتخت بوده .پس ازحمله اسکندرواشغال ایران توسط یونان بمدت ۸۱سال که کشوردراشغال یونانیان بود ودولت سلوکیه  حکومت می کردعده ای ازیونانیان دراین روستا زندگی می کرده اندوطبیعتا”این روستا هم خراج گذاریونانیان بوده

پس ازروی کارامدن سلسه  اشکانی وشکست حکام سلوکی این روستا به حیات عادی خودادامه می دهد.دراواخردوره اشکانی درپی مبارزات اردشیربابکان بااردوان پنجم پادشاه اشکانی دریکی ازجنگهای انان که درنزدیکی این روستا صورت می گیرد تعدادی ازمردم ابناودراین جنگ شرکت می نمایند.

ابناوی :منسوب به ابناءیعنی اخلاف ایرانیان که به فرماندهی وهرزدیلمی(گیلانی) بزمان انوشیروان پادشاه ساسانی به یمن شدندودرآنجااقامت گزیدند.

فرزندان سپاهی که وهزربه یمن بردبنام “ابناءالفرس”معروف شدند .دربنی حشیش نزدیک صنعاپایتخت یمن دوروستا بنام “ابناء”و”فرس”وجودداردونام خانوادگی شان “الجیلانی”(گیلانی )است .

برای روشن شدن رفتن ایرانیان به یمن به فرماندهی وهرزدیلمی خلاصه داستان را بیان نماییم

“وهریز” یا “وهرز” یک اسپهبدساسانی ازتباردیلمیان (گیلانیها)بودکه درسال ۵۷۰میلادی به فرماندهی سپاهی ازایران درزمان شاهنشاهی خسرواول (انوشیروان)یمن را فتح کردوآنراضمیمه شاهنشاهی ایران نمودو”سیف بن ذی یزن “رابه تخت پادشاهی یمن نشاند.

درتاریخ نام ونیای وی اختلافاتی ثبت شده است .برخی وی را وهرزپسرکامکارازسواران وبزرگان عجم وازخاندان بزرگ دانسته اند، برخی وی را “فرخ زاد”پسرنرسی کامکارنواده جاماسب برادرقبادیکم که چون انوشیروان وی را باسپاه به یمن بفرستاد ،مرتبه وهرزی بدوداد.یعنی وهرزنام وی نیست بلکه مقامی است که انوشیروان بدو اعطاکرد.برخی نیز”وهرز”را نام وی ونیایش را به آفرید پسرساسان دانسته اند.

درسال ۵۷۰ میلادی سپاه حبشه به سرکردگی ابرهه بنای دست اندازی را به سرزمین یمن گذاشتندومردم یمن “سیف بن ذی یزن “راکه درادبیات عرب بسیارمعروف است ویکی ازپادشاهان حمیری یمن بوده است را به دربارانوشیروان فرستادندوازانوشیروان برای دفع حبشیان یاری خواستند .انوشیروان بابزرگان دربارمشورت کرد.آنان گفتند:” گروهی اززندانیان سیاسی ونظامی هستند که می توان آنان رافرستاد ،اگرکشته شوند،زیانی نرسدواگرپیروزشوند ،زندانیان آزادی بدست می آورند وکشوری را بدست آورده ایم .انوشیروان این رأی راپسندیدوتعداد۸۰۰محکوم به مرگ رابه سرداری وهرزدیلمی باهشت کشتی به یمن فرستاد .وهرزبمحض رسیدن به یمن دستوردادتا کشتی ها را بسوزانند تالشکریان وی دیگرامید بازگشت نداشته باشند .فرمانده حبشیان وقتی این گروه اندک را دید ،اعتنایی نکردامابسیاری ازمردم یمن که ازبیدادحبشیان به تنگ آمده بودند ،بالشکریان ایران ملحق شدند وشماره این گروه را پنجاه هزارتن نوشته اند .مردم به فرماندهی این گروه توانستند حبشیان را ازیمن بیرون کنند وحتی آنان را دنبال کردند وتاحبشه تاخت وتازهایی داشتندوسیف بن ذی یزن را به پادشاهی یمن نشاندند .به این ترتیب ازآن پس یمن فرمانبردارایران شد وسیف بن زی یزن نیزخراج به دربارایران می فرستاد ولی چندی نگذشت که چندتن ازحبشیان که درخدمت اومانده بودنداورا کشتند .وهرزدوباره ازطرف انوشیروان مامورشد که فتنه یمن را فرونشاندوخودازطرف دولت ساسانی درآنجا به حکمرانی بپردازد.بدین گونه تاظهوراسلام مردم یمن تبعیت ازحکمرانان ایرانی می کردند وبازماندگان گروهی که انوشیروان به یمن فرستاد وبا اعراب آمیزش داشتند را “ابناءفرس” (جمع ابن)می نامیدند ومردم ساکن منطقه سکونت آنان را “ابناوی “می نامیدند

الف-ابوعبداله وهب بن منبه الابناوی الصنعانی یمانی تولد۳۴هجری وفات ۱۱۴هجری

ب-عبدالرحمن بن زید الابناوی (معروف به الصنعانی تاریخ نویس مشهور)

ج-محمدبن یوسف بن یعقوب بن ابراهیم به سعدبن داوودابناوی (قاضی القضات دردوران منصورخلیفه عباسی)

د-هشام بن یوسف الابناوی

ه-قاضی عبدالرحمن الشافعی الابناوی

و-علی عبداله صالح رییس جمهورفقید یمن

“…قال :ابن بری عند قول الجوهری کان واحدة ابن، ویابنی لغتان مثل ابت ویاابت

أبناء ابیناء،وان شئت ابینون علی غیرمکبره .

قال :الجوهری :والنسبة الی ابن بنوی ،وبعضهم یقول إبنی ،

قال: وکذالک اذانسبت الی أبناء فارس قلت “بنوی”

قال :واما قولهم “أبناوی”

براساس تحقیقی که انجام شده پیش ازصدسال گذشته دربندرکنگان ۳۰۰۰خانوارزندگی می کرده اند که ازطایفه های گوناگونی بعضا”عرب سنی، شافعی مذهب بوده اند که مهمترین طایفه بنام “آل ابناو” درترکیب جمعیتی آنجا می باشد

درکتاب تاریخ قم درصفحه ۱۵۷درخصوص ترکیب جمعیتی قم دردوقرن نخست  پس ازاسلام وبراساس کتاب لسان عرب نوشته جاحظ درموردواژه “بنوی “می نویسد:این لغت به صورت “أبناوی “وبنوی” ودردومعنا بکاررفته است :بطورعام “أبناء فارس “گروهی ازفرزندان فارس بوده اند که ازآمیزش با عرب به وجودآمده بودند که دریمن ساکن بودند .وبطورخاص پس ازاسلام نسل جدیدی که ازآمیزش فارس وعرب بوجودآمده بنام “أبناوی “یاد می شود

-یکی ازوجوه تسمیه “بنو”یا”ابناو”به معنی فرزندان می باشد که احتمالا”این روستادرپس ازدوره اسلامی محل سکونت فرزندان یک شخصیت اسلامی بوده

-احتمالا”نام “بنو”یا”بن او”که بن مخفف “بند”و”او”بمعنی آب وبند به معنی سدمی باشدممکن است درگذشته های دوردراین منطقه سدی بوده است که جهت جلوگیری ازسیلاب ساخته شده بود.

علت دیگرنامگذاری “ابناو”بمعنی فرزندان آب می باشد که وجه تسمیه این واژه بدین علت بوده که این منطقه ،منطقه پرآبی بوده است .

لازم به تذکراست که درمنطقه فارس وجنوب ایران چند مکان بنام “بنو”خوانده می شود

  بنودیه علی درنزدیک کازرون ،

بنو بندرعباس ؛

بنوچابهار؛

بنو بندرخمیر،

بنو دشتی؛

بنو صحرای باغ لارستان؛

بنو لامرد ؛

پیربنودرشرق شیراز

وبنودرشهرستان سپیدان

خاندان “آل ابناو”که سکونت گاه اصلی شان جنوب غرب شبه جزیره عربستان بخصوص یمن  بوده است وگرایش مذهبی زیدی داشته انداحتمالا”۱۲۰۰ سال پیش همزمان با تسلط اعراب وهمزمان با ولایتهدی امام رضا همراه با علویان به این روستا آمده اند.ویا شایدبه احتمال قوی تر ابناوی های ساکن یمن که درزمان انوشیروان ،پادشاه ساسانی، تحت فرماندهی وهزردیلمی به یمن رفته بودند ویمن را ازاشغال حبشی ها درآورده بودند دوباره به ایران مراجعت ودراین روستا ساکن شده اند وبه احتمال قریب به یقین “این ابناوی های برگشته وطن “ زمینه آمدن حضرت فخرالدین احمدوسایرعلویان را به روستا فراهم نموده اند.

اولین مرتبه پس ازشکست پارسها ازیونانیها،روستای ابناوتوسط یونانیهاتصرف شده ومدتهادراین مکان زندگی نموده اندوبا ساکنین وصلت نموده اند وسپس خاندان “ابناوی های برگشته به وطن”دراین مکان ساکن شده اند.بنابراین نژادمردم ابناو آمیخته ای ازنژادآریایی –یونانی وعرب است

قبل ازاسلام همانند مردم ایران ؛ مردم این روستاابتدابردین میترایی ومهرپرستی بوده اند که این دین قبل ازرواج آیین زرتشتی درایران رواج داشته است .پس ازظهورزرتشت ورایج شدن آن دین مردم ابناو نیزحدود۱۵۰۰سال بردین زرتشتی بوده اند وبهنگام فتح ایران توسط مسلمانان اکثرمردم ایران وبخصوص مردم ابناو مسلمان  وشافعی مذهب یاشیعه زیدی بوده اند وازابتدای دولت صفویه درحدود۵۰۰سال پیش ورسمی شدن مذهب تشیع توسط شاه اسماعیل صفوی مردم این روستابه آیین شیعه اثنی عشری گرایش پیدا می نمایند

برای روشن شدن ذهن خوانندگان ابتداداستانی که هم اکنون درخصوص شهادت حضرت فخرالدین احمد می باشد ذکرمی نماییم وسپس این داستان راموردتجزیه وتحلیل علمی وتاریخی قرارمی دهیم وسپس داستان شهادت که مستندمی باشد ذکرمی نماییم

“امام رضا (ع)می فرمایند:وقتی که خلفای عباسی برما اهل بیت هجوم آوردند.امام زاده هاازمکه ،مدینه ،بغدادوبصره به ایران امدندسلطان  فخرالدین احمدبا ۱۱هزارامام زاده آمدندتااینکه برسرکوهی رسیدندکه درقبله ابناو واقع است .نمازصبح خواندندوهمان جا خوابیدند.ملعونی بنام خلیل بن عثمان بوبکری با تبرزین برفرق مبارکش زدوآن جناب را شهید کرد.

یکی ازبزرگان ابنو بنام قاید ملک احمدابناوی دیدکه قاتل اسلحه خون الودی دردست داردسوال کرداین این اسلحه خون الود چیست ؟ملعون گفت یک نفرازآل بنی هاشم راشهیدکرده ام  .قاید ملک احمد ملعون را برگردانید تابرسرنعش مطهرمنورآن امام زاده رسیدند.چون مشاهده نمودجسدآن جناب رادرغضب شدوآن ملعون را به قتل رساندونعش آن امام زاده را برداشته تاوالدان امام زاده بزرگوارکه فرزندبزرگشان سلطان زاهدمحمودبوده باشد درخانه خودآوردونعش مطهررا درعرض ابناودفن کردندوبقعه ای برتربت آن امام زاده بنا نمودوسلطان زاهدمحمودراچندسال درخانه خودپنهان کردبعدمشارالیه را روانه هندوستان نمود.چون سلطان زاهدمحمود به ولایت هندرسید قیس بن مره هندی به وی محبت کرد ودخترخودرا به اوداد.چندسال درولایت هندبودتاامام محمدتقی خلیفه شد.

امام محمدتقی مقررفرمودندکه جمع امام زاده ها درهرجاکه باشندحاضرونامه ای به سلطان زاهدمحمودنوشت واوراازهندطلب کردتاآنکه سلطان زاهد شیر فرزندسلطان زاهد محمودازآن سرزمین روانه بغدادشدو لین بن خلیل دردست حارث ابن عمارشامی اسیربودو سلطان زاهدشیر یک هزاروپانصددرهم درعوض به حارث دادواورامرخص نمود.سلطان زاهدشیر به فرموده امام محمدتقی درولایت خرم ابادحاکم شد.ولین را به اتفاق آوردوزوجه به اودادوازان ۱۸پسرپدید گردید .قاید ملک احمدابناوی وقف مرقدمطهرامام زاده واجب التعظیم سلطان سیدفخرالدین احمدنمود.شامل ۷۵قندیل ،پنج دوانه فولادی .

والسلام بتاریخ ۲۱۳هجری قمری “

اشکالات علمی داستان فوق الذکر

۱-ازمتن داستان چنین برمی آیدکه این قصه را امام رضا(ع)بیان می نمایند وتاریخ بیان این واقعه سال ۲۱۳هجری قمری می باشد ولی واقعیات تاریخی موید این است که آن امام بزرگوارسال ۲۰۳ هجری به شهادت می رسند

۲-با توجه به اینکه پس ازشهادت امام حسین (ع)بیشترفرزندان ذکوراهل بیت به شهادت رسیدندلذا ازان زمان تازمان امام رضامجموع امام زادگان به ۱۱هزارنفرنمی رسیده است

۳-درزمان امام رضانام این روستا ابناونبوده بلکه نامی ایرانی داشته  این نام چندین دهه بعد ازاینکه علویان وخاندان آل ابناوساکن این روستا شدند مصطلح گردید.

۴-ظاهراین داستان اینطوربه نظرمی رسد که راوی درصحنه حضورداشته است درصورتی که امام رضادراواخرحیات پربرکتشان درمشهدبوده اند.

۵-درآن زمان اصطلاح ایران برای نامیدن کشور”ایران “بکارنمی رفته بلکه ازاصطلاح “فارس “استفاده می شده

۶-چراآن ۱۱هزارنفرکه همراه امام زاده بودندنتوانستند ازایشان دفاع نمایند ومانع شهادت ایشان بشوند؟

۷-چراقاتل فرزندامام زاده بنام سلطان زاهد رانکشت ؟

۸-خلیل بن عثمان بوبکری کیست ؟ازکجاامام زاده رامی شناخت ؟

۹-درآن تاریخ هنوزمسلمانان هندرافتح ننموده بودند ۷۰سال بعدسطان محمودغزنوی هندرافتح می نمایدواسلام دران سرزمین پذیرفته می شود.

۱۰-با توجه به مسافت دوهزارکیلومتری ابنو تاهندوستان ونبودامکانات نقلیه امروزی آیاملک احمدابناوی تمکن مالی داشته که سلطان زاهد را به هندبفرستد.

۱۱-قیس نامی عربی است نه هندی درآن زمان هندیان مسلمان نشده بودند

۱۲-امام محمدتقی خلیفه نشد خلفای بنی عباس اهل بیت رامنزوی نموده بودند وایشان وسایرایمه هیچگونه منصب حکومتی نداشتندواجازه عزل ونصب حکام را نداشته اند که ایشان بتواند نوه امام زاده فخرالدین احمد را به حکومت خرم اباد منصوب نمایند

۱۳-امام محمدتقی منصب حکومتی نداشتند که بتوانندبوسیله نامه امام زاده ها را حاضرنمایند

۱۴-امام جوادازکجامی دانست که سلطان زاهدمحموددرهندودرکدام شهرهنداست که به ایشان نامه بنویسد؟.آن زمان که امکانات وتکنولوژِی ووسایل ارتباطی امروزی نبوده است

۱۵-آنچه ازاین  داستان برداشت می شود،هنگام شهادت امامزاده فخرالدین احمدفرزندش سلطان زاهد محمودحدود۲۰ساله می باشد که توانسته به هندبرود.بعلاوه بهنگام جمع آوری امام زاده هاتوسط امام محمدتقی سلطان زاهدشیر،فرزندسلطان زاهدمحمود،آمده وحکومت خرم آبادرابه عهده گرفته یعنی بایدایشان حداقل ۲۵ساله باشد بنابراین حدود۲۷سال ازشهادت امام زاده گذشته وبرفرض محال چنانچه امام زاده فخرالدین احمدسال ۲۰۳ همزمان با امام رضا به شهادت رسیده باشد پس از۲۷ سال اکنون باید سال ۲۳۰ هجری باشد .لذابراساس واقعیات تاریخی ومی دانیم امام رضا (ع)سال ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسیده وامام محمدتقی سال ۲۲۰هجری قمری به شهادت رسیده

۱۶-لین بن خلیل کیست؟آیافرزندقاتل پدرش است ؟

ابناوی هادردفاع  ازاهل بیت وجنبش علویان قیام می نمایندودرکنارآنان به شهادت می رسند

طبق تحلیل تاریخی وبراساس برداشت هایی ازکتب تاریخی قیام علویان .کتاب قلع وقمع علویان توسط متوکل عباسی .کتاب فارسنامه ابن بلخی وکتاب جنگهای امین ومامون عباسی،

پس ازمرگ هارون الرشید خلیفه مقتدرعباسی بین فرزندانش امین ومامون برسرجانشینی وخلافت اختلاف بوجودامدومنجربه جنگهای خونینی شد . مادرامین فرزند بزرگ هارون الرشیدعرب بودوحکومتش دربغدادبود  ومادرمامون ایرانی وحکومتش درخراسان بود ،مامون باکمک سرداران ایرانی ازجمله طاهرذوالیمیمن برمامون پیروزشد گفتنی است که فرمانده سپاه امین فردی ابناوی بود بنام عبدالرحمن ابن جبله ابناوی که درجنگی که درهمدان بین طاهرذولیمیمن وعبدالرحمن ابن جبله ابناوی درگرفت فرمانده سپاه امین ،عبدالرحمن ابن جبله ابناوی کشته شد.

پس ازورود امام رضا (ع)دردوره خلافت مامون درسال ۲۰۱هجری قمری  ،همچنین دردوره جکومت معتصم برادرمامون ونیزدردوره واثق  عباسی فرزند معتصم فعالیت علویان آشکاربود وعلویان درمناصب حکومتی بودندلذا روستای “ابناو”ازهنگام ورود علویان به ایران تاسال ۲۳۰هجری قمری یکی ازپایگاههای جنبش علویان بوده  پس ازمرگ واثق عباسی؛ متوکل عباسی که مخالف سرسخت علویان واهل بیت بودبعنوان خلیفه انتخاب شد “متوکل” درحدودسالهای ۲۳۳هجری قمری فرمان قلع وقمع علویان راصادرنمود.

قتلغ خان(اصطلاح قلق چی (مخفف قتلغ چی) که درفرهنگ محاوره ای ابناوی ها وجود داردبمعنی مزدوران قتلغ خان وسربازحکومت است ) حاکم شیرازو ازفرماندهان سپاه متوکل جهت کشتن علویان وازبین بردن پایگاه شان  درحدودسالهای ۲۳۳ هجری قمری پس ازاعزام جاسوسان به روستا ها وآبادی ها تحت عناوین گدایی ،چوپانی ،علوی وبرده فراری جهت شناسایی علویان سرشناس گروه علویان این روستا راشناسایی وبه قتلغ خان  گزارش نمودند قتلغ خان عده ای ازجنگجویان را جهت سرکوب علویان به ابناو اعزام نمود.

مهاجمان پس ازاینکه دروازه را به روی خودبسته دیدند ابناو را محاصره نمودند .درحین محاصره فرمانده نیروهای مهاجم عده ای رامخفیانه جهت جلوگیری ازفرارعلویان ازطرف کوه بسمت قبله ابناو اعزام می نماید. پس ازچندین روز محاصره وتخریب قلعه وسوزندان دروازه وجنگهای درون محله ، علویان که حدود۱۰نفربوده اند به منطقه “آبرو” یا “چاههای شیدان(شهیدان) “که درقبله ابناومی باشد حرکت  نمودندومهاجمان درپی آنان به تعقیب وگریزادامه دادند .علویان که زودترازمهاجمان به بالای کوه مشرف به ابناو رسیدند با پرتاب سنگ با تعقیب کنندگان مقابله می نمایند لذا تعدادی ازمهاجمان کشته وزخمی می شوند .مهاجمان که توان مقابله رادرخود نمی بینند تصمیم می گیرند که با استفاده ازتاریکی هوا خودرا به بالای کوه برسانند .ازآن طرف علویان به غاری مخفی درمنطقه غوره دان می روند که ازآسیب دشمن درامان باشند .لذاآذوقه آنان دراین مخفیگاه توسط چوپانان وافراد محلی تامین می شد.پس ازچندروزبدنیال تعقیب یکی ازچوپانان که بطورمخفی برای آذوقه بردن بسمت غارمی رفت دشمنان غارراکشف کرده وبهنگامی که هواتاریک می شود به علویان حمله ورمی شوند.دراین حمله سه نفرازعلویان درهمان منطقه شهید وزخمی می شوندوبقیه علویان ازجمله امام زاده فخرالدین احمد بااسب وقاطر بسمت “کفه آبرووچاههای شیدان “فرارمی نمایند و دران منطقه بین سربازان  دشمن وبقیه علویان جنگی درمی گیردوعده ای ازعلویان درآن منطقه شهید می شوند حضرت فخرالدین بن احمد ودونفردیگرپس ازاینکه با رشادت می جنگند توسط دشمن خلع سلاح شده واسیرمی شوند .دشمنان اهل بیت تصمیم می گیرند آن حضرت ودونفردیگررا دست بسته به اسب ببندندوهمزمان با تاخت زدن اسب ها آنان را برروی زمین کشیدند وبدین گونه آنان راشهید کردند ودرمرحله آخرنیزبراجساد مطهرآن حضرت وسایرعلویان  تاختند واجسادمطهرآن شهیدان زیرسم اسبان قطعه قطعه شد. پس ازاین واقعه اسفناک وعزیمت دشمنان مردم ابناو اجسادشهدا ازجمله امام زاده فخرالدین احمد را به روستا آورده وبخاک سپردند.لذا ازآن زمان به این منطقه “شیدان”گفته می شودکه وجه تسمیه “شهیدان “است .

بنابراین جنگی که دراطراف چاههای شهیدان روی داده یکی ازبزرگترین سندافتخارابناوی ها دردفاع ازجبهه حق وحقیقت ودردفاع ازاهل بیت علیهم السلام است درآن تاریخ ابناوی ها روستایشان تخریب شد،خانه هایشان آتش گرفت ،اموالشان توسط مهاجمین مصادره وغارت شد شهدای گرانقدری را به اسلام هدیه کردند ولی درعوض افتخاری برافتخارتشان افزوده شد وبه احتمال زیاد یکی ازدلایلی که این قوم تاکنون درتاریخ سربلند وراست قامت بوده همین گذشته درخشان دردفاع ازآل بیت رسول الله (ع)می باشد .

مردم کوفه که همواره ادعای تشیع ودفاع ازاهل بیت داشته اند به تصریح ایمه اهل بیت بزرگترین خیانت ها را درحق این بزرگواران نموده اند .کوفیان خود امام علی (ع)را ازمدینه به کوفه آوردند ولی امیرالمومنین درطول ۴ سال و۷ماه خلافت  چه خون دلهایی که نخوردهمواره ازدستوراتش تمرد وسرکشی نمودند ،آنان را به جنگ می خواند وآنها بهانه می آوردند ،درنهایت هم حکمیت وجنگ نهروان را به امام (ع)تحمیل کردند وسپس توسط یکی ازهمین خوارج نهروان به شهادت رسید .پس ازایشان با  امام حسن (ع)بیعت کردند ودرطول ۶ماه همواره سست عنصروخیانت کاربودند وامام را درشهرمداین ترورکردند وامام حسن(ع)که درعدم وفا داری واستقامت کوفیان به یقین رسیده بودمجبوربه صلح بامعاویه شد وپس ازاینکه آن امام بزرگوارصلح کرد همین کوفیان خیانت کارامام را با لفظ”یا مذل المومنین “خطاب می کردند وپس ازآن همین کوفیان نامه های زیادی به امام حسین (ع)نوشتند وایشان را به کوفه دعوت کردند و قول دادند وقسم خوردند که دست ازیاری امام برنمی دارند تا امام حسین را به خلافت برسانند وبهنگامی که امام دعوت آنان را پذیرفت وبه سمت کوفه حرکت کرد همین کوفیان ترسو وعافیت طلب لشکری ساختند وفرزند رسول الله دربا ۷۲ تن ازیاران باوفایش درکربلا به شهادت رسانند ونسبت به نوامیس رسول الله هتک حرمت کردند وآنان رادرغل وزنجیرکرده به شام بردند .واین خیانت ها پایان نیافت تابهنگامی که زید به علی بن حسین (فرزند امام سجاد)برعلیه امویان قیام کردهمین کوفیان درموقعیت حساسی که قیام نزدیک بودبه پیروزی جبهه حق بیانجامدحضرت زید را تنها گذاشتند وازلشکرجداشدند که این مردم به رافضی مشهورشدند وبازهم خیانت وخیانت .دردوره امام باقروامام صادق (ع)همین کوفیان ازقول این دوامام بزرگوارحدیث جعل می نمودند ودرسطح جامعه منتشرمی نمودند که امام ایمه بزرگواربارها وبارها این جاعلان حدیث را مورد لعن ونفرین قرارداده اند .

لذا با نگرش به مطالب فوق ابناوی های حق طلب درطول حدود ۳۰ سال میزبان خوبی برای خاندان رسول الله بودند وبهنگام حمله عوامل متوکل ازدرمنطقه شهیدان(شیدان)درراه اسلام وجبهه حق جان وخون خود را هدیه نمودند .واین درخشان ترین سند افتخاراین ملت است

شیدان مرغزاری است به ولایت فارس سخت نیکوچنانچه مانند آن کم جایی باشدوپیرامون آن همه عمارتهاست وچشمه ها وآبهای روان وطول آن ده فرسنگ باشد  درده فرسنگ .آرایشها ونیکوییهای جهان چهارچیزاست غوطه دمشق،سغدخراسان ،شعب بوان ومرغزارشیدان

نزهه القلوب ج۳ص ۲۴۱-۱۳۵

فارسنامه ابن بلخی(متوفی ۵۱۱هجری ) ص ۱۴۷

به جهت موقعیت جغرافیایی ، سابقه تاریخی ومردم تاثیرگذارش  این روستادرگذشته مرکزولایت “تیرمردان”بوده ومحله “شاه ولایت “محل حاکم نشین بوده است

۱-سیدفخرالدین احمد:

قول های مختلفی درخصوص هویت ایشان مطرح است

عده ای می گویندایشان فرزند امام موسی کاظم (ع)می باشدولی با تحقیقی که اینجانب انجام داده ام امام موسی کاظم فرزندی بنام فخرالدین احمد نداشته اند .به احتمال زیاد فخرالدین لقب ایشان بوده است (فخرالدین بمعنی مایه افتخاردین می باشد )نام ایشان “احمد”بوده 

فرزندان امام موسی کاظم بنقل ازشیخ مفیددرکتاب منتهی الامال:

پسران :علی (رضا)-ابراهیم –عباس-قاسم-اسماعیل –جعفر-هارون-حسن-احمد-محمد-حمزه-عبداله-اسحاق-عبیداله-حسین-فضل-سلیمان

اقوال دیگرمورخین:

عقیل-عمر-جعفراصغر-یحیی-عبدالرحمن-ابوبکر-داود-عون-محسن-ابوالخیر-کلیم-عزیز-ابراهیم اصغر-صالح

دختران:فاطمه معصومه-فاطمه صغری-رقیه-حکیمه-ام ابیها-رقیه صغری-کلثوم-ام جعفر-لبابه-زینب-خدیجه-علیه-آمنه-حسینه-بریهه-عایشه-ام سلمه-میمونه-ام کلثوم

عده ای می گویند ایشان فرزند حضرت احمدبن موسی (شاه چراغ )می باشند.طرفداران این نظریه می گویند نام ایشان(فخرالدین بن احمدبن موسی )است  لذابا تحقیقات بعمل امده بسیاری ازعلمای انساب حضرت احمدبن موسی (شاه چراغ )بدون فرزنددانسته اند.ضامن بن شدقم برای وی چهارفرزندبنامهای محمد-علی-عبداله-داودنقل کرده اند.فیض قمی امام زاده ابراهیم مدفون درقم را فرزندایشان می داند.

عده ای می گویند ایشان یکی ازفرزند زادگان اهل بیت می باشند وبعنوان یکی ازرهبران جنبش علویان درمبارزه با حکام وخلفای عباسی بوده است

۲-عبدالرحمن ابن جبله ابناوی

ایشان ازفرماندهان امین خلیفه عباسی بوده است که درچندین نوبت باطاهرذوالیمین ،سردارسپاه مامون عباسی جنگید وسرانجام درجنگی که درسال ۱۹۵هجری قمری درهمدان روی داد کشته شد وبدنیال کشته شدن عبدالرحمن ابناوی مامون بربرادرش امین پیروزوشد وسپاهیان طاهرذوالیمیمن بغدادراتصرف وامین بدست برادرش مامون کشته شد وخلافت به مامون عباسی رسید

دراینجا خالی ازلطف نیست که صحنه جنگ عبدالرحمن ابن جبله ابناوی راکه درکتاب جامع امام رضا ص ۳۴۵تا۳۴۷ثبت شده را ذکرنماییم

“محمدامین به علاوه آن مردم سپاهی وقواد لشکرواسلحه واموال والات بسیارکه با عبدالرحمن بن جبله ابناوی مشخص نمود،جمعی ازشجاعان فرسان ابناءومردمان جنگجوی شیردل پلنگ اهنگ تیزچنگ وتوانگربا وسعت وبضاعت را به کمک او بیفزودواورا فرمان کردکه درراهسپاری سبک پی وشتابنده باشدودرنگ واسایش وآرامش بسیارنخواهدتادرشهرهمدان منزل بجویدوقبل ازآنکه طاهربه آنجابرسدبرطاهرسبقت بگیردودرپیرامون خودواصحابش خندقی حفرکندوآلات وادوات کارزارراآماده نمایدوبا طاهردرجنگ وقتال پیشتازشود.

عبدالرحمن بن صالح گوید:چون محمدامین بن هارون الرشیدعبدالرحمن بن جبله ابناوی راباآن سپاه گران به سرزمین همدان مامورفرمود،عبداله واحمدپسران حرشی را با خیل وسپاهی عظیم ازبغدادیان به کمک عبدالرحمن بن جبله ابناوی روان وایشان را فرمان کردتادرقصراللصوص منزل گیرندومطیع فرمان عبدالرحمن باشندوپشتیبان ویاوراوباشندتااگراورا به ایشان حاجتی افتدآماده باشند.

عبدالرحمن واصحابش که درخارج همدان اعتزال گرفته بود،طاهرومردمش را چنان نمودارمینمودکه با ایشان ازدرسلم وتسلیم وصدق نیت وحسن رویت است وبه عهودوسوگندوپیمان ایشان خشنوداست .

چون زمانی براین حال بگذرانیدوطاهرواصحابش ازوی ایمن وآسوده خاطرمیزیستند،آن جماعت را فریب داده ،بناگاه با ابطال رجال ومبارزان پهنه قتال برنشست وروی به آن جماعت نهاد،طاهرومردمش ازهمه جا بی خبرنشسته بودندکه پهنه بیابان را ازگردوخاک دشمن تاریک یافته عبدالرحمن چون تندربهاران واژدرپیچان برایشان بتاختندوآنهارابه تابش تیغ الماس گون وسنانهای آهارداده به خون درسپردند.

پیادگان لشکرطاهرچون افتاب تابستان وسحاب زمستان درنگ ورزیده ،به تابش نیزه وبارش تیرونمایش تیغ وبا سواران جنگجوی هم زانوی وهم بوی امدندوچنان جنگی به سختی بیازمودندکه دیده جهان نگران گشت .وبه دفاع وقتال آنهاچندان بکوشیدندکه سواران لشکرطاهربا اسلحه کارزاربراسبهای بادپیما سوارودرپهنه مردان مردبجولان وهماورد گردیدند.چنان جنگ سخت .قتالی درشت بدادندکه شمشیرهادرهم شکست ومفاصل ازهم گسست .

سرانجام کارسپاه عبدالرحمن را انهزام وانکسارافتاد.چون موروملخ دردرون زمین پراکنده وشتابنده شدند.چون عبدالرحمن براین عاقبت وخیم وعارعمیم وهزیمت زشت وعزیمت پلشت بنگرید،چون شیرنیستان بغریدوازاسب به زیرامدومانندرستم دستان درجنگ اشکبوس پیاده به کارزاردرآمدورعایت نام وناموس را ازدست ندادوباجماعتی ازیارانش کوس جنگ بکوفت وبه قتال درآمدوچندان بزدوبینداخت وبکشت تامردانه کشته ودرخون جلادت ومردانگی آغشته شد.

یاران وی درآن هنگام که لشکرش فرارمی کردندبه او می گفتند:”برای توامکان فرارموجوداست،هم اکنون ازمیدان ستیز بگریز،چه لشکرطاهرچندان اززحمت جنگ وصدمت قتال کوفته وآزرده وخسته شده اندکه نیروی حرکت کردن وبه طلب توشتافتن ازایشان رفته است “،دروی اثرنکردومی گفت:”هرگزازمیدان قتال بازنگردم وهیچ وقت امیرالمومنین روی مرا درآن حال که ازعارفرارزردوننگین باشد نخواهد دید.”

وهمچنین ازسپاه اوعده ای بسیاردستخوش عرصه کارزاروطعمه تیغ تیرپهنه پیکارآمدندوآن چه درلشکرگاهش بودبه غارت بردند وهرکس ازمردم سپاهی اوازمیدان جان بدربرد،به لشکرگاه عبداله واحمدپسران حرشی ملحق گشت وآن جماعت را ازشنیدن ودیدن این حال واین گونه قتل وقتال چنان واهمه وبیم فروگرفت وقلوب ایشان ازرعب وخوف اکنده گردید که یکباره روی به فرارنهادندوبه هیچ چیز نظری واعتنایی نداشتندتااینکه بهرطرف بغدادفرارکردند”

۳-ابوالحسن علی ابن جبله بن مسلم به عبدالرحمن ابناوی مشهوربه العکوک

علی ابن جبله شاعرشیعی مذهب دوره مامون عباسی متولد ۱۶۰هجری دربغدادومقتول به سال ۲۱۳مشهوربه العکوک(اصمعی ازشاعران عرب ازجهت حسادت لقب العکوک بمعنی چاق وکوتاه قدبه وی داد).علی ابن جبله شاعرنابینای عراق درنیمه دوم سده دوم هجری واوایل قرن سوم بود .اودرمحافل ادبی می رفت وکم کم درادبیات وشعرگویی سرآمدشد .اوبه مدح ابودلف عجلی ازامیران زمان  مامون ومعتصم وحمید بن عبدالحمید طوسی والحسن بن سهل وزیرمامون عباسی می پرداخت ودرمدح آنان مبالغه می نمود.مامون ازاودرخشم شد ومدایح اش راخروج ازایمان صحیح دانست .گویند مامون دستورقتلش را داد.امابیشتربرآنندکه علی ابن جبله ابناوی تاپایان عمرمخفی شده .اورا شاعری لطیف المعانی وفصیح الالفاظ دانسته اند .

خالی ازلطف نیست که با توجه به اینکه علی ابن جبله ابناوی تاثیرمهمی درممدوح خود “ابودلف عجلی “داشته  دراینجا به شرح مختصری ازایشان ازقول آیت اله خامنه ای درمورخ ۱۷-۸-۱۳۸۵پرداخته شود

“ابودلف عجلی ازامیران زمان مامون ومعتصم عباسی بوده که شخصی بزرگوارورییس عشیره عجل وپهلوان بوده وی ازچهره های بارز وموثردرجامعه بوده است که شاهدبارزآن را می توان درتاثیربسرای وی برشهرکرج (شهری بوده بین اراک وهمدان )دانست که به طرزی که پس ازوی این شهربه مرکزشعرعرب تبدیل شد وبه تحقیق این شهرانقلاب فرهنگی خودرا مرهون تلاشهای ابودلف می داند.”

ابن خلکان درکتاب “اوصاف الاعیان “که کتابی درعلم رجال است می گوید:

“ابودلف المذکورکریما”،سریا”،جوادا”،ممدحا”؛ شجاعا”،مقدما”ذا وقایع مشهوره ،صانع ماثوره،اخذعنه الادباءوالفضلا؛ وله صنعه فی الغنا، وله من الکتب کتاب البزاه والصیدوکتاب السلاح وکتاب النزه وکتاب سیاسه الملوک وغیرذالک

۴-باجول:یکی ازوزرای حکام دولت سلجوقی بنام “باجول”ازاین روستابوده است

۵-نعمت اله جزایری :صاحب کتاب انوارنعمانیه وکتب دیگریکی ازروحانیون ترازاول دوره صفویه بوده است

۶-میرزاعلی اکبر:یکی ازعلمای گذشته می باشد که صاحب کرامات وانسانی دارای فضایل اخلاقی فوق العاده بوده که همواره ازاوبه نیکی یاد می شود

۷-کسانی که بعلت ایمان قوی درگذشته بارنج وزحمت زیاد به سفرحج وزیارت عتبات عالیات رفته اند عبارتندازحاج سیدآقا،حاج نادعلی ،کربلایی مقصود(خادم امام زاده ) کل برات ،کل خانقلی

درحمله مغول علیرغم حملات وحشیانه این قوم به خاطردرایت حکام فارس این منطقه تقریبا”ازآسیب مغولان ایمن بود ولی درحمله افغانها به فرماندهی محمودافغان وبرادرش اشرف افغان انجام شد

بعلت مخفی شدن بعضی ازحکام صفوی وروحانیون برجسته این روستا توسط افغانهاآتش زده می شود

این روستا درگذشته دارای چندقبرستان بوده که عبارتندازقبرستان امام زاده ،قبرستان شاه ولایت ،قبرستان دم دروازه وقبرستان سرقنات مولاعباسی

این روستا دارای چندین مسجدبنامهای مسجدجامع،مسجدشمس ومسجدپیرسقاومسجدمحله دومن ومسجدامام زاده بوده است

علاوه برجنگ یونانیها،جنگ با سربازان متوکل عباسی وجنگ با افغانهاابناوی هاجنگهایی هم با غارتگران  داشته اند که چون بقصدغارت آمده بودندچندین بار ازکرامت امام زاده فخرالدین احمدهنگامی که بطرف ابناومی آمده اندکورمی شده اند بهمین خاطرازغارت منصرف شدندویکبارهم بامقاومت ابناوی ها روبروشدند که به جنگ نه نفری مشهوراست که درآن جنگ عبدال،حسنعلی ،هدایت وچهارنفردیگرکشته شدندومانع ازغارت ابناو شدند

 

بی مزاج باشدوهمیشه خشمناک باشدمی گویند”بغدونحس”یا “بق “که به معنی “بخت ونصر” کرد

 -کسی راکه به زوربه جر(جنگ)ببری جرکن نیست 

-قباآش بخور:کنایه ازکسی است که بخاطرنوبودن لباس ووضع مالیش نه بخاطرکمالاتش مورداحترام قرارمی گیرد

بوستومنی(بیست تومانی) :کنایه ازافرادپولکی می باشد

پول بارخرگوش:

درگذشته چون ابناو متعلق به مالکان وابسته به دولت بوده ابناوی ها باید سالیانه خراج پرداخت می نمودند وهمواره سعی می کردند ازپرداخت خراج خودداری نمایند.چندسالی ابناوی ها به مالکان خراج پرداخت ننموده بودند بهمین خاطرمالکان اعتراض نموده ونمایندگان ابناو به نزد مالکان احضارشدند .درآن جلسه مالکان با عصبانیت گفتند :

“چندین سال است که خراج پرداخت نکرده اید باید شما راحبس نماییم واموالتان را مصادره نماییم “

یکی ازنمایندگان که ازهمه زیرک تربودباحالت حق به جانب وطلبکارانه ای گفت :

“خان چه می فرمایند ما هرسال بموقع پول می فرستادیم به محضرخان مگربه دستتان نرسیده ؟

مالکان با تعجب گفتند:

“نه شما اکنون سه سال است که هیچ گونه خراجی پرداخت ننموده ایدخراج رابه چه کسی داده اید که برای ما بیاورد؟”

نماینده زیرک با آرامش گفت:

“خان ما هرسال پس ازبرداشت گندم پول رابارخرگوش کردیم که برایتان بیاوردمگرنیاورده ؟

“خوانین با تمسخروطعنه گفتند :

“بارخرگوش ؟؟؟!!!بارخرگوش ؟؟؟!!!مگرخرگوش می تونه پول برای ما بیاره؟؟؟!!!!

نماینده زیرک درحالی که سایرنمایندگان صحبت هاش را تایید می کردند گفت :

” حضرت خان به سبیل های مبارکت قسم ماهرسال بموقع خودش پولها را درکیسه می گذاشتیم وبارخرگوش می کردیم وبرایتان می فرستادیم “.”حتی به خرگوش می گفتیم :”پهنا پهنا دردامنه کوه بروکه دزدوراهزن خراج ها را ندزدند”

خوانین پس ازاین گفتگومات ومتحیرشدند ودراتاق مجاوربا هم مشورت کردند .یکی می گفت “:اینها چی میگن ؟خراج کردن بارخرگوش ؟یکی دیگه می گفت:” من که باورنمی کنم “

یکی ازخوانین گفت :”اینها یا خیلی زیرک ورند هستند یا خیلی ساده هستند بیایید امتحانشان کنیم .یکی دیگرازخان ها گفت:”اگرموافق باشید خزوک پخته ومویز قاطی کنیم وهنگام نهاربگذاریم توی سفره اگراینها زیرک باشند مویزها را می خورند ولی اگرصاف وساده باشند خزوک ها ومویز ها را قاطی می خورند .

خوانین به روی خودشان نیاوردند وآمدندنشستند تاموقع نهاربرسد.وقتی سفره پهن شد وغذا که پلو وگوشت بود آورندوخوردند.پس ازغذا برای هرکدام یک کاسه مویز وخزوک پخته شده آورند.ابنویها تامحتویات کاسه ها را دیدندفهمیدندکه مالکان می خواهند هوش ودرایت اینان را بسنجند.آن کس که ازهمه زیرک تربوددرگوش بقیه گفت :”بی دست وپاش بخورید و دست وپادارش بکنید توی یقه “پس ازصرف غذاوخوردن کاسه مویز سریع رفتند مستراح وخزوک ها را داخل آن خالی کردند .مالکان هم وقتی کاسه های خالی شده مویز وخزوک را دیدند وخودشان تنها شدند با هم گفتند :”اینها واقعا”ساده هستند خراج را بارخرگوش کرده اند

-ابناوی هاافرادتغییرپذیری بوده وتلاش وکوشش وپشتکارخصوصیت اخلاقی این مردم است

-همواره بدنبال حقیقت بوده درجهت پیشرفت همدیگر همکاری وهمفکری دارند،

-بهنگام مصیبت وفوت یکی ازبنویی هاجهت همدردی وتسلیت بابازماندگان همدردی می کنند،

-اکثرا”تجارت پیشه ،کاسب مسلک واهل معامله اند که درهمین رابطه ؛چندعامل که موجب تقویت مالی بنویی های ساکن شیرازشده که عبارتنداز

۱-خریدشکرازکیش وفروش درشیراز

۲-اتوبوس داری وخریدلوازم برقی ،سیگار،البسه ولوازم آرایشی وبهداشتی ازبندرعباس وفروش درشیراز

 ۳-مشاوراملاک ؛خریدوفروش وساخت اپارتمان وخانه های ویلایی

-محله شاه ولایت ۲-کوی شیخکی۳-محله درامام زاده ۴-محله سرحوض۵-محله سرکت۶-محله آب غل گاه ۷-محله سرقنات ۸-محله سردره گونی۹-دروازه دومن ۱۰-دروازه بالا۱۱-محله گودبرزه۱۲-سرزمین بورکی۱۳-کفه آب رو(شیدان)۱۴-غوره دان۱۵-یخچالی ۱۶-گندآب ۱۷-شاطرزمانی ۱۸-سیرستان۱۹-قنات سرکت ۲۰منجنی۲۱-دره خول۲۲-محله سرکره۲۳-گاوزردی۲۴-شاه نشینی۲۵-دره حاج بابا شو۲۶-پادنا۲۷-هوردان۲۸-کمردوبالی چشمه وانجیر۲۹-پس قلات۳۰-کلبه ۳۱-دهنو۳۲بردون۳۳-شولی ۳۴-شعبانی۳۵-تنگ بالا ۳۶-کوچ زرگرها(انواع شغل ها اعم ازنجار،دلاک،مسگر،آهنگر،زرگر،بنا،کفاش وغیره دراین محله زندگی می کرده اند)پارافتو-چنارباغ-پشت روخونه-سوزخونه-کمرمشی-کرخرسی-برم ساسون-چشمه دوزردک-قنات برم سوز-چیل شیدون-کفه اورو -کهله سرچشمه-کهله لرویی-قنات سرکت-قنات مولاعباسی-سرپل سنگی-سراوقل گه-قنات تودهی-اسیوخان-اوراز-تل خرگوشی-تل حلوایی-پرل سهگلی-پرل شامیر-کمرعباسی-قنات اقای حاجی-چغده

۱-دره پیاده روی(راه پیاده روی برای رفتن به شیرازواردکان بوده )۲-دره چال کلاغی ۳-دره دوزی ۴-دره شاه میر(دراین مکان یکی ازپادشاهان ،احتمالا”سلجوقی کشته شده است)۵-دره خلیلی ۶-دره حاج باباشو۷-دره جنی

دراین روستا چندین آسیاب ؛کارخانه شیره پزی ؛کارگاه تولیدملکی (پاپوش )فعال بوده

د)سیستم ابرسانی این روستا شامل دهها رشته قنات بوده که هم اب شرب روستا تامین شده وهم جهت باغات ومزارع آبرسانی می نمودندکه عبارتندازقنات مولاعباسی-قنات تودهی-قنات سفداری-قنات سرکت-قنات آقای حاجی-قنات برم سوز-قنات مسگرانک-و…

اززمان داریوش هخامنشی نطام کشاورزی ایران ارباب (مالک)ورعیتی بوده است لذا در۳۰۰سال گذشته عمده مالکان ابناو خاندان قوام بوده اند .بنابراین آشنایی با تاریخچه خاندان قوام روشن کننده قسمتی ازنظام اجتماعی ابناو می باشد

درزمان قاجارمالکیت روستای ابناو بنا به سنت مرسوم بخشش روستاهاوبه حاج سخاوت یک دانگ وخانم خورشیدکلاه خانم قوام چهاردانگ واحمدخان وفرج خان کشکولی یک دانگ واگذارشد

 

پس ازاینکه حاج ابراهیم کلانترصدراعظم لطفعلی خان زند به خاندان زندیه خیانت نمود ودروازه شیرازرابرروی آقامحمدخان قاجاربازکردوآقامحمدخان لطفعلی خان زندرا به قتل رساند وسبب انقراض سلسله زندیه شد.درطول حکومت آقامحمدخان حاج ابراهیم کلانترصدراعظم بود .پس ازمرگ آقامحمدخان بعلت اینکه بخش بزرگی ازکشورتوسط بستگان وی اداره می شد فتحعلی شاه تصمیم گرفت حاج ابراهیم کلانتر،برادران وفرزندانش را بکشد وتعدادی راکورکند.

تنها فرزندی که ازحاج ابراهیم کلانترزنده ماندعلی اکبرخان قوام بودکه درسال ۱۲۲۵وزیرمحمدشاه قاجارشد وبه “قوام الملک اول” ملقب شدودرسال ۱۲۴۵هجری شمسی به تولیت استان قدس رضوی منسوب شد.

علی اکبرخان سه پسرداشت :

فرزند اول به نام میرزاحسنعلی نصیرالملک که با دخترفتحعلی شاه ازدواج کرد،علی اکبرخان سرسلسله خاندان قوامی است که مسجدنصیرالملک وافع درگودعربان ازبناهای ایشان می باشد .

فرزند دومش فتحعلی خان صاحب دیوان می باشد که ایشان سرسلسله خاندان صاحب دیوانی شیرازاست .

فرزند سومش محمدخان ،قوام الملک دوم حکمران فارس می باشدکه ایشان سرسلسله خاندان قوام می باشد .

فرزند محمدخان قوام ،محمدرضا خان قوام بوده که ایشان هم حکومت فارس را به عهده داشته است

حبیب اله خان قوام فرزند محمدرضا خان قوام درسال ۱۲۵۸توسط ناصرالدین شاه به مقام کلانتری وبیگلربیگی وسالارسلطان رسیدودرسال ۱۲۸۲پس ازکشته شدن پدرش ملقب به قوام الملک چهارم گردید .حبیب اله خان سه فرزند داشت :

بنام زینت الملوک ،ابراهیم خان وخورشید کلاه قوامی ملقب به( لقا الدوله ).

خورشیدکلاه خانم ابتدابا میرزامحمدعلی خان ،ناظم الملک ،پسرحیدرعلی خان حاکم بلوکات داراب ،جهرم، قیروکارزین وبوشهربودازدواج کرد  وایشان درسال ۱۲۸۸درشیرازبدون اولاددرگذشت .خورشید کلاه خانم بیاد همسرش ناظم الملک دبیرستان ناظمیه راتاسیس کرد.خورشید کلاه خانم سپس در۱۲۸۹با رضا قلی خان اخرین وارث باغ دلگشاازدواج نمود وازایشان هم صاحب فرزندی نشد

ابناو دارای چهاردروازه بوده که عبارتندازدروازه شاه ولایت ،دروازه امام زاده ،دروازه پایین ودروازه بالا

۱- محله دومنی(محله پایین)۲-محله بالایی۳-سیدها۴-بورکی ۵-گاوزردی۶-سرکره ایی۷- خال کاظمی

ب)درگذشته همواره بین محل دومنی ها ومحل بالایی ها رقابت وهم چشمی بوده است

-جانب اله مبشری                           شهید انقلاب اسلامی

۲-منصوررییسی                              شهید جنگ تحمیلی

۳-عزیزاله رییسی                            شهید جنگ تحمیلی

۴- عباس اسماعیلی                          شهید جنگ تحمیلی

۵-زواره امیری                             شهید جنگ تحمیلی

۶حجت اله نیک سیرت                     شهید جنگ تحمیلی

۷-جلودارهوشیاری                         شهید جنگ تحمیلی

۸ –بشیراحمدپور                           شهید جنگ تحمیلی

۹-امیرحمزه کاظمی                        شهید جنگ تحمیلی

۱۰عبداله امیدوار                           شهید جنگ تحمیلی

۱۱-سمانه جعفری                          شهیده بمباران هوایی

۱۲-فاطمه جعفری                         شهیده بمباران هوایی

۱۳-محمودحق دوست                     شهید جنگ تحمیلی

۱۴-محمودجوکار                        شهید جنگ تحمیلی

۱۵-قربانعلی شفیعی                     شهید جنگ تحمیلی

۱۶-علی خانی                           شهید جنگ تحمیلی

۱۷-حسن چاره جو                     شهید جنگ تحمیلی

۱۸-حسین دهقان                       شهید جنگ تحمیلی

۱۹- امیربهادرمازیار                 شهید جنگ تحمیلی

۲۰مظفرشهریاری                     شهید جنگ تحمیلی

۲۱-ایت اله شریفی                    شهید جنگ تحمیلی  

۱-رمضان دهقان                       جانبازجنگ تحمیلی

۲-غریب مهربانی                     جانبازجنگ تحمیلی

۳-حمیدرمضانی                        جانبازجنگ تحمیلی

۴-حشمت اله مهربانی                  جانبازجنگ تحمیلی

۵-قربانعلی خوشبین (مهربانی )       جانبازجنگ تحمیلی

۶-محسن شعبانی                       جانبازجنگ تحمیلی

۷-تیموررحیمی                         جانبازجنگ تحمیلی

۸-عیدی محمددهقان                   جانبازجنگ تحمیلی

۹-علی دهقان                          جانبازجنگ تحمیلی

۱۰-شاه حسین عفیفی                 جانبازجنگ تحمیلی

۱۱-عزیزشفیعی                       جانبازجنگ تحمیلی

۱۲-حاج عبدالعلی نام آور             جانبازجنگ تحمیلی

۱۳-خداداددهقان                       جانبازجنگ تحمیلی

۱۴-محمدحسین امام زاده             جانبازجنگ تحمیلی

۱۵-سید تاج الدین موسوی            جانبازجنگ تحمیلی

۱۶-علی اکبردهقان                    جانبازجنگ تحمیلی

۱۷-حاج علمداردهقان                 جانبازجنگ تحمیلی

ا-حاج داریوش غلامی وبرادران که در ایجاداشتغال موفقیت های قابل توجهی کسب نموده اند.

برادران غلامی درجهت امورخیریه علاوه برساماندهی  قبرستان ابناو مسجد جامع ابناو را نیزبازسازی نموده اند

۲-حاج  موسی مومنی وبرادران که قسمتی ازجاده ابناوراساخته که نقش مهمی درتوسعه ورونق این روستا داشته

۴-حاج اسماعیل دهقان فرزند حاج فتح اله باکمک برادران کریمی وسهامی نژادو جمعی از خیرین ابناوی یک مجتمع فرهنگی –مذهبی سه طبقه احداث نموده  

 

بعلت اعتقادات مذهبی قسمت عمده ای اززمینهای مرغوب بنومتعلق به سیدها می باشدکه ناشی ازوقف بوده

قسمتی اززمینهای ابناو به “زمینهای دیوانی ”  معروف است که این زمینها متعلق به دولت بوده                     

درگذشته مهمترین شغل مردم “ابناو”باغداری (باغ انگور)،دامداری (شامل گوسفندوبز)،گاوداری ورمه داری بوده ،کاشت گندم ،جو،پیاز،یونجه وغیره هم می کاشته اند.شریفترین مشاغل درنظرمردم “ابناو قدیم “مشاغل کشاورزی ودامداری بوده است

شغل ملکی دوزی (نوعی کفش)نمدمالی ،گلیم بافی هم مرسوم بوده واین روستا ازهرنظرخودکفابوده است چه ازنظرمصالح ساختمانی چه ازنظرتولیدات کشاورزی وچه ازنظرتولیدلباس

ولی بعلت کمبوددرآمدهمواره جهت کاشت وبرداشت برنج (کلکی)به کامفیروزوبیضا می رفته اندوجهت بریدن کاه جاشیر(کاه بری)به کوهمره می رقته اندوبعنوان روزمزدکارمی کرده اند ودرتابستان به انگورفروشی می رفته اندودربعضی ازفصول سال هم جهت کارفعلگی به شیرازمی امده اند

(عیون اخباررضا )نوشته علی بن محمدابن بابویه قمی(صدوق)

تاریخ ابن بلخی

تاریخ قیام علویان

تاریخ خلفای بنی عباس

تاریخ جنگهای ایران ویونان

تحلیل نقل های سینه به سینه

مطالعه حاشیه های موجوددرمتون دینی مساجدابناو

رمضان دهقان ابناوی
تدوین

اشتراک گذاری این مطلب در شبکه اجتماعی

36 پاسخ

  1. سلام خسته نباشید جناب هادی چوپان لباس بختیاری تن می کند و اکثرا میگن لر هستن یا بختیاری ایا صحت دارد ک مردم بنو لهجه وگویش محلی دارن ؟

  2. جد ما هم حدود۱۵۰سال پیش از بنو به دشتستان بوشهر کوچ کردن علتش زو نمی‌دونم ‌فامیلی مون بنافی هست ممنون میشم درمورد بنو بیشتر توضیح بدین

  3. سلام من دهه هفتادافتحارمعلمی درابنوبه مدت چهارسال دلشتم وهنوز ارتباطم قطع نشده
    مردمان اصیل ومیهمان نوازی دارد
    آرزویم آبادانی ابنو وسرفرازی مردمانش

  4. با سلام
    شاید تنها گویش و زبان که از زمان دوره ساسانی هنوز توانسته اند گویش خود راحفظ کنند زبان اصیل بنویی هست

  5. سلام من از نوادگان جهانشیر ابنوی هستم که ساکن تهران .که دو برادر و یک خواهردارم.که فرزند .جمعه هاشمی ابنوی.فرزند جهانشیر ابنوی هستیم.که بنامهای ژاله مهدی هادی و خودم موسی هاشمی ابنوی.هست.این رو داخل شجره لطفا ببرید.

  6. سلام.من از بنویی های استان بوشهر هستم .اجداد ما از بنو کوچ کردن سمت بوشهر .خیلی یاش اومدن وحدتیه.سمت آبپخش و بناری .و دالکی.ما از احداد کل حاجی بزرگ هستیم که اینجا بیشتر به فامیل بنافی و بنوی و شاکری می شناسن . دیگه بیشتر از این چیزی نمی دونم.خیلی دلم میخواد از اجداد بالاترمون بدونم .و اینکه اصالتن بنویی ها از کجا نقل مکان کردند و به بنو اومدن

    1. سلام علیکم بزرگوار.
      بنده محمد جواد تدین ابنوی هستم از روستای ابنو شهرستان سپیدان خوشحال میشم با شما همکاری کنم با کمال افتخار در خدمتم .تلفن همراه ۰۹۱۷***۵۸۸۳

    2. من از بنافی ها هستم شماره یا پیجت رو بده تا درمورد اجدادمون اطلاعات بیشتری بدانیم

    1. درود بر شما وقت بخیر من مادر بزرگم اصالتا اهل بنو هست صحبت سیصد چهارصد سال پیش هست تو روستای مارین اطراف گچساران هستیم زبونمون هم تقریبا شبیه شماست خودمم هم در حال گرد آوری کتاب گویش محلی روستامون هستم ممنون میشم تو این راه منو یاری کنین

  7. سلام بر آقا مسعود مدیر محترم سایت .خواهشمند است در صفحه افراد موفق ابنو در قسمتی که نوشته شده حاج اسماعیل دهقان و جمعی از خیرین حسیننه ابنویها را ساخته اند نوشته شود «پس از فوت مرحوم برزو امید وار برادر بزرگوار ایشان حاج افضل کهن مهر مقداری از ثروت ایشان صرف ازدواج جوانان کردند و قسمتی را زمینی جهت ساخت حسینه خریداری نمودند که پس از ساخت حسینه مذکور فروش رفت و از محل فروش آن مکان و دریافت زمین از شهرداری حسینیه فعلی ساخته شد و سایر خیرین هم در تکمیل حسینیه مشارکت نمودند »

  8. بادرودفراوان ممنون بابت این کاربارارزش پدربزرگ پدرمن از۱۵۰سال پیش ازاین روستاکوچ کردن بطرف پادنای سمیرم اینجاماروبنام بنویی میشاسندفقط همین ونه دیدم بجزاین عکسهاوپژوهش های شمارمیخواستم یه سوالی کنم که فامیلی بنام سلامی دراین روستاهنوزهست

    1. سلام دوست عزیز
      ۱۵۰سال پیش نام خانوادگی وجود نداشته
      نام خانوادگی توسط رضا شاه حدود سال۱۳۰۴ ایجاد شد آنهم در تهران و شهر های بزرگ
      در روستا ها از سال ۱۳۰۷صدور شناسنامه رایج شد
      بنابراین
      از طریق نام خانوادگی نمی توانید نشانه ای پیدا کنید
      اما ممکن است از طریق نام پدر و پدر بزرگ و پدر جد نشانه ای پیدا کرد

  9. سلام درودفراوان ممنون برای اطلاع رسانی حقیقت خانواده مااز۱۵۰سال پیش ازبنوکوچ کردن بطرف پادنای سمیرم فقط تومنطقه به اسم بنویی شناخته شدیم همین یه سوال داشتم دراین روستافامیلی بنام سلامی هم هست هنوز

    1. درود
      احتمالا نام خانوادگی سلامی رو خانواده شما بعد از مهاجرت از ابنو انتخاب کردن چون هم در ان زمان مهاجرت نام خانوادگی وجود نداشته و اینکه تا جایی که اطلاع دارم این نام خانوادگی در ابنو وجود ندارد

  10. درود بر شما.
    آقا دستو درد نَکُند.
    کار خیلی ارزشمندی منیت.
    خُذا بی قضاتو کند.

  11. از اقا مسعود مدیر محترم سایت خواهشمندیم چنانچه میسر است درصفحه درگذشتگان فضایی ایجاد شود که مرحوم یا مرحومه معرفی شود

      1. بنام خدا
        سلام ودرود برتدوین کنندگان بخصوص آقا رمضان وآقا مسعود که بااین کار ارزشمند نگرش وآگاهی نه تنها به اقوام ابناوی بلکه بتاریخ ایران ارتقاء دادید وشجره نامه این قوم غیور رابه تصویرکشیدید.مرحبا
        خدمتان عرض کنم حدود۱۰۰سال پیش سنه ۱۳۰۲ پدر بزرگ ما بنام قائد کاج محمد
        بعلت اختلاف بین فامیلی همراه خانواده(همسر -۵پسر ویکدختر) بادست خالی از روستای ابناو بسمت کازرون مهاجرت میکنند چند ماهی درشهرستان کازرون ساکن میشوند ولی بعلت شرایط سخت زندگی ونداشتن پشتوانه مالی ازآنجا به روستای دیکانک سه کیلومتری تنگ ابوالحیات کوچ میکنند وهم اکنون بابیش از۵۰ خانوار همگی ازبدو اخذ شناسنامه بافامیل اصیل ابناوی زندگی میکنند وتماما دعا گوی شما روشن فکرها وتحقیق کنندگان هستند.

    1. سلام
      خسته نباشید
      در بخش اول و مربوط به اصلیت منطقه ابنو فرمودید که خشایارشا از اکراد سوریه به منطقه آورد
      منظور از اکراد ، عشایر پارسی بودند که از زمان کوروش بزرگ در جای جای مرزها نیروی نظامی بودند
      جناب عبدالله شهبازی تحقیقات جالبی انجام داده‌اند ، در واقع عشایر و زموم پارسی که شامل تیره های شکانی ، کزروبی، رامانی و کرمانی بوده اند تشکیل دهنده قدرت عشایری و نظامی پارس بوده اند و اگر در جایی از تاریخ به جای دیگری رفته اند ارتباطی به قومیت کرد ندارند و نویسندگان در برهه‌ای از تاریخ به جای واژه عشایر از واژه کرد استفاده کرده‌اند.

  12. از ابناوی های محترم خواهشمند است شجره نامه خود را در سایت قرار دهند که میراث فرهنگی ماندگاری بجا گذاریم

    1. با سلام آقا به همه همشهری هامون قهرمانی آقا هادی چوپان رو تبریک عرض می کنم. باعث افتخار همه ایرانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *